نگهداریه علی
علی جون ما تو شش ماهه اول زندگیش پیش آقاجون سالار و مامان جون پریوش زندگی میکرد تا اینکه این شش ماه تموم شد و مامان باید میرفت سر کار منم که کارم طوری بود که دو هفته سر کار بودم و دو هفته استراحت او دو هفته ای که استراحتم بود پیش علی بودم ولی اون دو هفته ای که سر کار بودم یکی باید میومد پیش علی هر دفعه ای که میرفتم سر کار دغدغه ی علی رو داشتیم کی بیاد پیشش...
خلاصه مادرجون مادری علی که در قید حیات نیست(خدا رحمتش کنه) مامان پریوشم که تو خونه پیش عمه فاطمه س که سوم راهنمائیه آقا جون سالار هم که دسش درد نکنه وقتی کسی نبود زحمتشو میکشید عمه هاجرم چند باری اومد پیش علی بعدشم شاغل شد و تو تعطیلاتش میومد پیش علی و خاله زینب هم که میومد پیش علی تا اینکه رفت مهد کودک شاغل شد و ...
یه چند وقتی هم علی رو فرستادیم مهد کودک که روزهای اول خیلی گریه میکرد بعدشم مریض شد و دیگه نذاشتم بره. الانم که دارم مینویسم تو گرمای آبادان سر کارم و الان عمه هاجر که مرخصی گرفته رفته پیش علی (دست درد نکنه عمه)
راستی یادم رفت بگم ما تو یاسوج زندگی میکنیم به خاطر کار مامان علی که اونجا شاغله
نظر بدید لطفا