علی هوشیارعلی هوشیار، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

❤☆❤علی نفس بابا و مامان❤☆❤

بغل کردن داداش محمد

1395/1/7 11:22
نویسنده : بابا احسان
726 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم سلام

چند باری هست که یا یواشکی یا هم با اطلاع البته به اصرار داداشیتو بغل میکنی و از اتاق به اتاق دیگه جابجاش میکنی.

هر چند مامانی میترسه ولی چون اصرار میکنی و دوست داری مامانی مجبوره قبول کنه. تو ایام تعطیلات که خونه اقاجون هستیم دیروز داداشیت که تو اتاق بود بدون اجازه اوردیش تو اشپزخونه پیش مامانی. مامانی که دیدت دوید سمتتو اقا محمد رو ازت گرفت و داداشیت که خیلی دوست داره با وجودی اذیت شده بود هیچی نمیگفت . 

یه نیم ساعت بعدش مامانی تو اتاق بود یه دفعه با یه صدایی نگاه جلو در کردم تا داداش محمد بغلت بوده و پات پیچ خورده و افتادی رو داداشیت . دویدم سمتتون . محمد گریه کرد و شما هم از ترس گریه کردی و زدی بیرون تا نیم ساعت خبری ازت نبود بعد که اومدی مامانی بوسیدت و بهت گفتم عزیزم داداشیت ماشالا سنگین شده سخته بغلش کنی یه دفعه یه اتفاق بدتری میوفته این دفعه به خیر گذشت دیگه تکرار نشه عزیزم و شماهم قبول کردی عزیز دلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)