ماماني بزرگ شدم
سلام به قند عسل مامان
اين روزا كه نگات ميكنم متوجه بزرگ شدنت ميشم ....ديگه گل پسر مامان تقربيا بيشتر كاراشو خودش ميكنه مثل دستشويي رفتن ، دست شستن ( البته يه چهار پايه كه داري ميري روش و دستاتو تو روشويي مي شويي ) ، ميري تو يخچال و مرتب شير مياري و نوش جان ميكني و حتي رو سينك ميري و قاشق و ليوان برميداري البته با كمك همون چهار پايه ...
شبا به قول خودت مياي توقلب ماماني و تمام" تاكيد ميكنم" تمام كتاب قصه هاتو مياري ومامان با حوصله برات ميخونه تا به خواب ناز بري ...
خدايا براي داشتن تموم اين لحظات شيرين در كنار اين كوچولوي ناز و بابايي مهربونش هزار مرتبه شكرت ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی