نگرانی مادرانه
سلام الان که دارم این پستو مینویسم ساعت 5 صبحه از ساعت 4:30 تا الان بیدارم وتو فکر توگل پسرمم
بعد بیماری دو روز پیشت دیشب تا حالا زیاد سرحال نیستی و یه خورده وضعیت شکمت به هم ریخته شده ، کم اشتها شدی و بیقراری میکنی نمیدونم علتش چیه؟ دبشب مهمون داشتیم ولی هر چی تو جمع نگات میکردم زیاد شلوغ نبودی.
الان یه خورده تواینترنت برات سرچ کردم ولی با توجه به علائمت میگه جای نگرانی نیست ؟ ولی من نگرانم شاید بیشتر به خاطر اینه که هفته آینده قراره ایشالا بریم کربلا میترسم تو غربت بدتر شی و هزار ویه فکر دیگه....
ایشالا امام حسین وحضرت ابوالفضل پشت وپنات باشه و خدا کنه این نگرانی ها همش از حساسیت های بالای مادرانه باشه و تو عسل مامانی زودتری خوب شی و بزرگ شی و به قول یکی از همکارام تا بچه مریض نشه که بزرگ نمی شه....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی