علی هوشیارعلی هوشیار، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

❤☆❤علی نفس بابا و مامان❤☆❤

علی ومهد کودک

1390/11/18 10:54
نویسنده : بابا احسان
465 بازدید
اشتراک گذاری

سلام   علی جونم قلب،مامانی ،امروز صبح که آماده ت میکردم برای مهد کودک دستکش کوچولوی خوشکلتو آوردم که دستت کنم آخه چون این روزا هوا خیلی سرد شدهMore smileys for free download، تصمیم گرفتم که دستکش وشالت رو هم  صبح ها برات بپوشم که دیگه دستای کوچولوت سردش نشه البته با بدبختی دستت کردم وتو همش اصرار داشتی که درشون بیاری ومن نمیذاشتم آخ

از پنجره که بیرونو نگاه کردم niniweblog.comدیدم هواابریه ،کمی هم مامانی دیرش شده بود تند تند از پله ها اومدیم پایین ،با کالسکت نبردمت گفتم شاید بارون بیادniniweblog.com وکالسکه عسل مامانی تو مهد زیر بارون بمونه و خیس بشه.خلاصه رسوندمت مهد همش بغلم بودی بغلکمرم خیلی فشار بهش اومده بود دستام درد میکردن اوه آخه دو تا کیفم باهام بود ماشالا یه کوچولو هم سنگین بودی ،مهد کودک علی جونم دوتا کوچه پایین تر از خونمونه ،بابایی به خاطرتو خونه رو نزدیک مهد گرفته بودزبان.

وقتی رسوندمت مهد خانم شجاعی (مربیت )همزمان باهامون با پسر کوچولوش وارد شدند ،کلی راجع به تو باهاش حرف زدم وهمش میگفت هوای علی رو خیلی دارم ،پسر خوبیهniniweblog.comniniweblog.comتشویق منم تشکر کردم و اصرار کردم غذاتو حتما بهت بده بخوری.

ظهر از اداره زنگ زدم مهد و سراغتو از خانم پیش آهنگ گرفتم،گفت:علی آقا شکر خدا همه چیزش خوبهتشویق یه اداهایی تومهد در میاره که منو وبقیه مربی هاش دوس داریم بخوریمشniniweblog.comخوشمزه،صبح ها دعای فرج می خونیم ،صلوات می فرستیم ونزدیکای ظهرم باهاش بازی میکنیم خلاصه علی آقا پسر ماهیهتشویق منم خوشحال شدم وازشون کلی تشکر کردم.

بعد گوشیو که گذاشتم یکی از همکارام (آقای غلامی) گفت: خانم موسوی چرا اینقد حساسیاسترس؟! زیاد حساس نباش بچه خودش بازی میکنه،غذا میخوره،بزرگ می شه و...مگه ماها چطوری بزرگ شدیم...

منم گفتم نمی تونم باید مواظبش باشم همه طورهniniweblog.com...

آخه مامانی منو باباتniniweblog.com همه ی تلاشمون اینه که تو یه بچه با ادب و اجتماعی و مفیدی بشی وایشالا بتونی یه فرد مفید و صالح ودوستدار اهل بیت بشی،آخه مگه ثمره یه زندگی موفق غیر از یه فرزند صالح چیز دیگه ای هم می تونه باشه ایشالا که بتونیم موفق باشیمniniweblog.comniniweblog.com.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان ریحانا
11 دی 90 17:36
سلام
خیلی سخته که بچه رو بذاری مهد

خصوصی


سلام مامان ریحانه جون آره سخته ولی وقتی مجبور باشی راهی نداری؟!!
خدا رو شکر از مهد کودکش راضیم .

نگین مامان رادین
11 دی 90 21:13
سلام علی کوچولو ،حالت خوب عزیز دلم .
مامان علی جون دستت درد نکنه که اینقدر به فکر گل پسر هستی ایشاالله که علی جون هم همانطوری که شما و باباییش می خواد میشه و باعث افتخار شما ها.


سلام خاله جون آره خوبم داداش رادین خوبه ؟
ممنونم نگین جون ایشالا که بتونیم موفق شیم رادین گلم رو ببوس
ني ني شكلك
11 دی 90 22:55
دل به طهورای ولایت برید حاجت خود به باب حاجت برید نگویم این را که خدا عالم است باب حوائج به خدا کاظم است میلاد نور مبارک
مامان یسنا گلی
12 دی 90 10:34
سلام.خوبین؟ممنون که به ما سر زدین.
خیای سخته که نی نی به این کوچیکی رو میزارین مهد.امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشه.
با اجازه لینکتون کردم


سلام ممنونم شما خوبین؟وقتی آدم مجبور باشه دیگه راهی نداره ، خوشحال شدیم که بهمون سرزدین خاله جون
خاله مرضيه
13 دی 90 9:01
سلام مامان زهرا ايشالا علي همون جوري ميشه كه شما مي خواين، حالا يه سر بياين عسلويه تا ............


سلام خاله مرضی خوبی ؟عمو مهدی خوبه؟ایشالاااا ،
دوست داریم بیایم ولی فعلا نمیتونیم یعنی مامانی مرخصی نداره، شماها تشریف بیارین
مامان یکتا
13 دی 90 9:11
سلام عزیزم دیدی زود اومدم پیشت چه قدر نازی عزیزم واقعا سخته مهد رفتن ؟
یک دنیا بوس برای تو کوچولوی خوردنی خاله





سلام خوشحال شدم خاله جون خوش اومدی
آره مامانیم مجبوره منم عادت کردم به مهد که مامانم اذیت نشه و اینقدر نگرانم نباشه
مامان صدف
13 دی 90 13:01
نگران نباش. چشم به هم بزنی بزرگ میشه مثل ماه.


همچین حرف میزنم انگاری خودم یه دو جین بچه بزرگ کردم


سلام ممنونم که بهمون سر زدید،صدف جونو جای من ببوسD
نگین مامان رادین
13 دی 90 15:29
..
$$$$$$_______________________________$$$$$
__$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
*.°
?
...°
....O
.......°o O ° O
.................°
.............. °
............. O
.............o....o°o
.................O....°
............o°°O.....o
...........O..........O
............° o o o O
......................?
...................?
...............?
...........?
_________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸....

مرسی گلم

مامان یسنا گلی
13 دی 90 18:23
سلام.خاله جون اتفاقا یسنا هم خیلی اذیت میشه وقتی دندون در میاره.اما چه میشه کرد
بوس بوس واسه علی جون


سلام ما مامانا طاقت نداریم ،خدا کمکشون کنه زودی همه مرواریدای خوشکلشون در بیاد
یسنا گلی رو ببوس*
ني ني شكلك
14 دی 90 9:38
الهي هميشه خوش سيرت و خوش صورت باشه.
خان گوگولي بابا
14 دی 90 9:40
علي يه دونه ي مامان خدا كنه وقتي بزرگ ميشي مامانو به آرزوش برسوني ...الهي..


ایشالاااااااااااااااااا.
.
.
مامان سيد علي
14 دی 90 12:34
سلام علي آقا با اين اسم قشنگت ،مواظب مامانيت باش. راستي ميگه غريبي مگه كجايي؟


سلام مامان علی جون ؟ سید کوچولو خوبه ؟ ما اصالتا نورآبادیم (استان فارس) ولی به خاطر کارم یاسوج زندگی می کنیم
سانلي پرنسس
14 دی 90 13:15
سلام علي كوچولو خوبي مهد رفتن برات خيلي سخته ولي خوب تو ني ني خوبي هستي وبه فكر بابا وماماني تا اذيتشون نكني.آفرين پسر گل.ايشالا پسر نازتون همون طوري كه دوست دارين بزرگ بشه و شمارو به آرزوتون برسونه

سلام مامان سانلی جون خوبی ؟ سانلی گلی خوبه ؟آره قربونش برم پسرم ماهه ،ایشالااااا سانلی جونو ببوس*

نگین مامان رادین
15 دی 90 17:16
علی جونم کجایی دلم برات تنگ شده به مامانی بگو بیاد و از کارهای جدیدت برامون بنویسه


مامانیم گرفتار بود خاله جون ولی قول داده بنویسه برام ،مرسی خاله جون بهمون سر زدید ،رادین جون ببوسید*
مامان یسنا گلی
16 دی 90 12:51
سلام.ممنون که به ما سر زدین


سلام خواهش میکنم، شما هم خوش آمدید خاله جون *
مامان یسنا گلی
17 دی 90 12:17
سلام.علی کوچولو خوبه؟
امیدوارم هرچه زودتر بابای علی جون بیاد و دلتنگی علی جون تموم شه


سلام خوبم خاله جون، یسنا گلی خوبه ؟ایشالا بابایی فردا میاد
مامان نیاز
17 دی 90 14:11
سلام به سلامتی خوشبخت بشن


سلام ممنونم که بهمون سرزدید بوس
دخترم عشق من
18 دی 90 7:26
سلام چند باری اومدم دیدم چیزی از علی جون ننوشتین پسر خوبم حالش خوبه ؟ما رو از احوالش بیخبر نذارین روی ماهشو از طرف من ببوسین


سلام خاله مامانی برام نوشت دوست دارم خاله واز اینکه بهم سر میزنید خوشحالم بازم بیاین-