علی هوشیارعلی هوشیار، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

❤☆❤علی نفس بابا و مامان❤☆❤

مادر وپدر

1390/11/10 12:55
نویسنده : بابا احسان
825 بازدید
اشتراک گذاری

آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي دنيا...

 

آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي دنيا...

---------------------------- 

 


 

 

پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند !

-------------------- 

 

 

سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود مادرم ؛

 

-------------------- 

 

 

سلامتيه اون پسري که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت...
..
 20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت....
... ... ... ... ..
 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه...!!!
..
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد...! 

--------------------

 


دست پر مهر مادر
تنها دستي ست،
که اگر کوتاه از دنيا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...


 -------------------- 

 

 

 

 

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!! 
... ... ...
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتي هرچي پدره

 

 


مادر
تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"‌هايش رااا باور کرد
حتي اگر نگويد...

-------------------- 

 

 

مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود!
مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن....

-------------------- 

 

 

 

پدرم هر وقت ميگفت "درست ميشود"...
تمام نگراني هايم به يک باره رنگ ميباخت...!

-------------------- 

 

 

آدم پير مي شود وقتي مادرش را صـــــــــــــــــــــــــــــدا ميزند اما جوابي نميشنود.........
ممماااااااااااادددددددررررررر..............


-------------------- 

 

 

وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني چقدر آهسته ميره ، ميفهمي پير شده ! وقتي داره صورتش رو اصلاح ميکنه و دستش ميلرزه ، ميفهمي پير شده ! وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما هيچ چي نميگه... و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش ، دلت ميخواد بميري

-------------------- 

 

 

اگر 4 تکه نان  خيلي خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشيد
کسي که اصلا از مزه آن نان خوشش نمي آيد (( مادر )) است

 

 

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامی مهدیار
10 بهمن 90 16:18
سلام دوست گلم
جالب و دلچسب بود
علی جون رو ببوس


سلام عزیزم مرسی خاله مهربون.*
ني ني شكلك
10 بهمن 90 18:13
منم علي كوچولو رو خيلي دوست دارم مرسي


مرسی عزیزم.
نگین مامان رادین
11 بهمن 90 0:34
عالی بود عزیزم دست گلت درد نکنه.


ممنونم نگین جونم.-
مامان چشم عسلي
12 بهمن 90 13:34
بسيار جالب بود وبتون متفاوت و قشنگه اجازه بدهيد لينكتون ميكنم


سلام دوست عزیز خوش اومدید از نظرتون ممنونم کاش لینک وبلاگتو میذاشتی اخه نمیشه وبلاگتونو باز کنیم اگه بازم اومدین آدرسو بدین تا ما هم لینکتون کنم





مامان ریحانا
12 بهمن 90 15:40
سلام
خیلی جالب بود
خوشمان آمد


مرسی گلم .
نگین مامان رادین
13 بهمن 90 1:16
سلام علی جونم خوبی خاله خوش می گزره کجایی پس قند عسل


سلام خاله جونم خوبی؟داداش رادین خوبه؟خاله جون مامانم کمتر میاد تو سایتم بنویسه الانم داریم میریم شهرستان قول میدم برگشتم بهتون سر میزنم


مامان سانلي
14 بهمن 90 4:28
واقعا"عالي بود اشك در چشمانم حلقه زد.كاش به اندازه اي كه پدر ومادرمان ما را دوست دارند ماهم انها را دوست داشتيم.
علي جونم ميبوسمت خاله.سفر كربلاتون نزديك شده ها.دعايادت نره.

سلام خاله مهربونم خیلی دوست دارم وحتما برات دعا میکنم .ایشالا شما هم مشرف شین به این زودی هااااا.