سفر بوشهر
سلام علی عزیزم چهارشنبه ٩١/١/٢٣ شب به اتفاق آقا جون و مامان جون و عمه فاطمه و خونواده خودمون رفتیم بوشهر خونه عمه هاجر شب دیر وقت رسیدیم . هوا خیلی گرم بود انگار تو اوج تابستون بودیم...عمه هاجر از دیدنمون خیلی خوشحال شده بود آخه عمه جون چند وقتی بیشتر نیست که خونش رفته بوشهر یعنی چند ماه بیشتر نیست که ازدواج کرده و ما هم اولین سری بود که میرفتیم خونشون... سلام علی عزیزم چهارشنبه شب به اتفاق آقا جون و مامان جون و عمه فاطمه و خونواده خودمون رفتیم بوشهر خونه عمه هاجر شب دیر وقت رسیدیم . هوا خیلی گرم بود انگار تو اوج تابستون بودیم...عمه هاجر از دیدنمون خیلی خوشحال شده بود آخه عمه جون چند وقتی بیشتر نیست که خونش رفته بوشهر ...
نویسنده :
بابا احسان
0:24